این سوال را بارها از خودم پرسیدهام. بارها رو به آینه ایستاده و با خودم کلنجار رفتهام که آخر نانت کم بود یا آبت که وبلاگ هوا کردی یکدفعه.
اما بعد به آن آدم درون آینه لبخند میزنم و میگویم: «دلیل دارم.» آدم درون آینه نمیخواهد بشنود؛
اما من مصرانه دستش را میگیرم و میگویم: «لطفاً نقنقو نباش. من هم گاهی کم میآورم. خوب چه کنم؟ آدمیم دیگر. چه کاری از دستمان برمیآید؟ چارهای جز نوشتن ندارم و برای آنکه جسارت خودم را در انتشارِ نوشتههایم بیازمایم، ناچارم به وبلاگ نوشتن.
میپرسی چه فایده؟ از ذهنت میگذرد که مخاطب کجاست؟ چه کسی حوصلهٔ خواندن وبلاگ دارد؟ من به تو میگویم که این چیزها اصلا اولویت نیستند برای من. گوش میکنی؟ اینکه چند نفر نوشتههایم را خوانده و چند نفر نسبت به آنها لطف داشتهاند، مسئلهای نیست که حالا ذهنم درگیرشان باشد.
این روزها فقط مینویسم. فقط مینویسم و منتشر میکنم. بعدها که توانستم همیشه و هرلحظه بنویسم و محتوای با کیفیت تولید کنم، سراغ جذب مخاطب هم میروم. اصلا من چرا سراغش بروم؟
گوگل آدم (!) توانمندی است. اگر ببیند من دارم محتوای نانوآبدار برای مخاطبانش تولید میکنم، آنها را هُل میدهد بهسمت و سویام. این یکی را در صفحات وب خواندهام.
البته شاهین کلانتری هم هزاربار گفته و نوشته که وبلاگ نوشتن نرس ندارد. کافی است که همیشه و هرلحظه بنویسی و منتشر کنی تا ترست بریزد. من هم دوست دارم همین کار را انجام دهم. حواست هست؟