آرتور کریستال جُستارنویس است. او را در آمریکا با جستارهایش میشناسند و متاسفانه در ایران چندان کسی او را نمیشناسد. حالا به هرواسطهای. بهتر است بگویم به هیچ واسطهای.
جوانتر که بوده، دلش میخواسته رماننویس شود اما این اتفاق هیچوقت نیفتاده و او حالا با هفتادوخوردهای سن، منتقد است و البته فیلمنامهنویس.
در ابتدای چهارمین جُستارِ کتاب، با نامِ «چرا زندگی و حرفهٔ نویسندگی از هم جدا نیست؟» مینویسد:
«نویسندهها با بقیه فرق دارند نه همهٔ نویسندهها -نه آنها که فقط برای پول و درآمدش مینویسند- بلکه شاعرها، رماننویسها و مقالهنویسهایی که فکر میکنند چارهای جز نوشتن ندارند. که جبرِ نوشتن را، همسنگِ جبر اندیشیدن میدانند و بنابراین با سطرهایی که روی کاغذ میآید، از بودن و هستن خودشان باخبر میشوند. برای اینها هراتفاقی فقط به این دلیل رخ میدهد که به نثر یا نظم تبدیل شود. ادبیاتْ خودِ محض است که به هیئت چاپ درآمده. اعتقاد راسخ است به این که تجربه فقط با نوشته شدن به انجام میرسد.»
نقاشی از Giulio Turcato
1 دیدگاه روشن فقط روزهایی که مینویسم
پینگبک: نوشتههای شما | محتواگران فعال وب فارسی - شاهین کلانتری | نویسندگی و توسعه فردی ()